صف بهم ریخته ای بود و از نگاه کردن بهش نمی شد فهمید که باید کجا بایستی. چند لحظه بعد یکی از آدمای سمت راستی جلوی من، خودشو از ما جدا کرد و چند قدم رفت جلو. اومدم قل بخورم برم جاشو پر کنم که بغل دستیم نگام کردو گفت
بلا نسبت شما مثل خر فس کرد رفت جلو، انگار نه انگار که ما قبل اون تو صف بودیم
همون جور که لبخند خیلی خفیف رو لبم رو نشونش میدادم تو دلم گفتم: حتمن تقصیر خودته که نگفته بودی، ببین الان به من گفتی، من سرجام ایستادمو مثه خر فیس نکردم قل بخورم برم جلو
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 68 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
فارغ از همه یِ دل مشغولی های زندگی در گوشه ای دنج از خانه نشسته ام و به تصمیم های سخت زندگیم فکر می کنم. همان هایی که چون خودم قدرتی برای گرفتن شان نداشتم، زندگی زحمت گرفتنش را برای من کشید.
همیشه برای انتخاب مسیرهای جدید منتظر بهانه ای بودم که مثل معجزه از راه برسه
بهانه هایی که برای من
هر روز
و هر ماه
و هر فصل
از راه رسید
در همه یِ سال های عمرم
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 85 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 91 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
تنها راه برخورد درست برای قبول یک توهین، نادیده انگاشتن آن است. اگر نمی توانید آن را نادیده بگیرید به آن بخندید و اگر نمی توانید به آن بخندید، احتمالاً شایسته آن هستید
راسل لیونز
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 91 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 64 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
روزگاری دل رمیدهی من
از دو گلچهره بوسهای می خواست
آن یکی سرکشید و ناز افزود
وین یکی بوسه داد و بزم آراست
این یکی از شراب بوسه خویش
کرد سرشار مستی طربم
وآن یکی در سراب وعدهی دور
می داوند هنوز تشنه لبم
بوسه هایی که این یکی داده ست
گر چه شیرینتر از می و شکر است
دل دیوانـه بـاز مـی گـویـد
لذت آن نداده بیشتر است ...!
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 95 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 92 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
امروز که بامداد و بردم کلاس شنا همه حواسم به اون پسرک سیه چرده تازه وارد به خط دو بود که بچه ها تحویلش نمی گیرن و معمولاً تنها شنا میکنه. البته اونم بد مخلصیم نیست ولی خط دویی ها هنوز بهش رو ندادن. خلاصه امروز کلاً تو نخش بودم و اونم منو برد به خاطرات بچگی
امون از تکرار
امون از تکرار
امون از دست فراموشی ما
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 86 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 95 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24
برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 100 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 7:24